دلم تنگه....
اصلا باورم نمی شه که دیگه داره روزای تنها با تو بودن تموم می شه به این فکر میکنم که این 9 ماه چقدر زووود چقدر خووب گذشت این روزا نمی دونم باید چه حسی داشته باشم از یه طرف خوشحالم که بالاخره از تو شکمم میای تو بغلم و از طرف دیگه می دونم دلم برای این روزها تنگ خواهد شد الآن فقط مال خود خودمی، درون خودمی، هیچکس مثل من نمی تونه تو رو احساس کنه و از وجودت لذت ببره از الآن دلم برات تنگ میشه دلم برای روزایی که تو حال خودمم و تو با یه لگد جانانه سر حالم میاری تنگ میشه دلم برای وقتایی که با یه کاکائو یا یه چیز شیرین بیدارت می کردم تا پیشم باشی ؛ برای وقتایی که برات قرآن می خوندم و آهنگ می ذاشتم و تو آروم تو شکمم می چرخیدی تنگ میشه ب...
نویسنده :
سوسی
11:21